به گزارش ایثار "واحد لرستان" خانوادهاش در الیگودرز به تقید و تدین مشهور بودند، با برادر بزرگترش سید مصطفی توی جلسات مسجد بزرگ شد و قد کشید. جلسات قرائت و تفسیر قرآن را از دست نمیدادند، با قرآن مأنوس شده بودند.
هر جا سید مصطفی میرفت او را هم میشد پیدا کرد، دوران انقلاب که اوج گرفت تازه اول نوجوانیاش بود و سید مصطفی هم برادر و استاد و الگویش در راه مبارزه با حکومت پهلوی بود. ساختمان ساواک الیگودرز را که به آتش کشیدند، نفس راحتی کشیدند برای پایان فقر و فسادی که بر شهر و کشور سایهانداخته بود.
بعد از پیروزی انقلاب هم سرشان گرم ساماندهی امنیت الیگودرز شد. تا درس بخواند و دیپلم اقتصاد را بگیرد، یک پایش در پایگاه بسیج بود یک پایش در دبیرستان. باسید مصطفی ستاد جوانان حزبالله الیگودرز را تاسیس کردند و کارشان هم روشنگری و آگاهیبخشی در مقابله با تفکر گروههای سیاسی التقاطی بود.
با ورزش هم بیگانه نبود، پهلوان "سید جواد" کشتیگیر و باستانیکار الیگودرز را همه میشناختند.
جنگ که شروع شد دیگر سر و کاری با شهر نداشت، مثل همهی جوانهای انقلابی راهش را پیدا کرده بود و نمیخواست توی شهر بماند و دست روی دست بگذارد. همرزمهایش میگویند، سیدجواد توی سرمای جبههی غرب نماز اول وقتش قضا نمیشد، پنجشنبهها هر طور میشد مواد آش رشته را جور میکرد که بچهها را به بهانهی آشرشته هم که شده به دعای ندبهی صبح جمعه بکشاند.
جنگ مردانهاش در عملیات والفجر ۹ در حالیکه مجروح بود، زبانزد است. توی عملیات حاجعمران "سیدمصطفی" که شهید شد، سیدجواد فرماندهی گردان را به عهده گرفت و بعد از همهی شهدا پیکر برادرش را عقب آورد.
هشت ماه بیشتر دوام نیاورد تا در کربلای پنج و فتح شلمچه ترکش به گلویش بخورد و مهمان برادرش شود.
شهید سید جواد میرشاکی متولد ۱۳۴۲/۴/۱ در الیگودرز و شهادت به تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۴
انتهای خبر//
https://s16.picofile.com/file/8421365642/WhatsApp_Video_2021_01_13_at_17_08_26.mp4.html
فیلمی از سیدجواد میرشاکی در جبهه